این روزها به شدت درگیر کارهستم و زندگی
درگیر با مفهوم بزرگ شدن ... بیشتر فهمیدن
قبلا همیشه در هر لحظه سوالی برای پرسیدن داشتم
ولی حالا فقط دوست دارم بشنوم ... نه می خوام جوابی بدم
و نه مورد خاصی هست که ذهنم رو مشغول کنه
خسته نیستم ... حس عجیبی دارم انگار توی دلم یکی داره یواش
آواز می خونه ...
انگار همین نزدیکی هاست ....
انگار کمی با مشکل کم خوابی مواجهم
انگار ... اصلا بیخیال همه چیز های بد و دور از شادی های بی دلیل
امروز خیلی خسته بودم ... هیچ احساس خاصی نداشتم .. باید یک
امانتی رو به یکی از دوستانم می رسوندم ... توی داروخانه قرار داشتیم
من همش نیم ساعت اونجا بودم ... تا دلتون بخواد دختر و پسرهای جوونی رو
دیدم که اومده بودن داروهای شیمی درمانیشون رو بخرن ....
خیلی صحنه عجیبی بود ... خودت با دست خودت با پای خودت بیای داروی خودت
رو بخری واسه زنده موندن .....
وقتی داشتم برمی گشتم خونه آسمون مثل همیشه نبود
تا تونستم نفس کشیدم ... و لذت بردم ازین هوای بهاری و از داشتن ریه های سالم
انگار همه چیز جور عجیبی با آدم حرف می زنن
انگار ........
.................................................................... معرفی کتاب
مجموعهي داستانهاي نوجوانان فاضل ترکمن با عنوان «ما مترسك نيستيم»
با طرحهاي ليدا معتمد در نشر هزارهي ققنوس منتشر ميشود.
اين مجموعه هشت داستان را شامل ميشود كه در ابتدا عنوان ديگري داشت
كه با اصلاحيه خوردن يك داستان، آن را خارج كرديم و بنابراين عنوان كتاب تغيير كرد.
نسخه ای که الان ازین کتاب توسط ناشر چاپ شده به صورت پرینت
ارائه شده و نسخه اصلیش به زودی چاپ خواهد شد.
این هم تصویر روی جلد کتاب هست
خبر خصوصی
حرفی برای گفتن نیست ... از محیط مجازی اینترنت خسته ام ...
دلم می خواد روی ماه تمام دوستانم رو ببینم ...
نمی خوام با دگمه های کیبورد بهشون بگم که دوسشون دارم