جایی در همین جا

گاهی با تو حرف می زنم گاهی با خودم
اما همیشه لحظه هایی رو که با تو تقسیم می کنم بیشتر دوست دارم
تو همیشه دوست من بودی
همیشه دوستم داشتی و کنارم بودی
اما واقعیت برای من چیز دیگه ای که دوست دارم بگم و بدونی
دلیل اینکه با تو بهم خوش می گذره واسه اینه که
تو گوشی نداری برای شنیدن پس راحت می تونم گریه کنم
تو چشمی نداری برای دیدن پس وقتی ناراحتم نیازی نیست که به خاطر تو بخندم
تو دلی نداری برای بخشیدن پس همیشه کنار من می مونی
تو دهانی نداری برای حرف زدن پس می تونم تمام رازهام رو بهت بگم
تو .... تو ..... پس اگر تو هیچ کدوم اینها رو نداری چرا با تو خوشم ؟؟؟؟
.
تمام اینها رو گفتم تا بگم :
هیچی بدتر ازین نیست که دلت رو حرفات رو ناراحتیات رو شادیات رو با کسی
تقسیم کنی که تو اصلا واسش مهم نباشی و فقط به خاطر تو به اونها گوش
بده و فقط به خاطر خوب بودن تو واست نقش خوب ها رو بازی کنه
.
پس نتیجه می گیرم که تو .... ای تو که نه گوش داری نه چشم و نه دل و نه هیچی
تو خیلی بهتری و قابل اعتماد تر از خیلی از آدم ها
می دونم نمی شنوی ولی مهم نیست عادت دارم


تصویر امروز من :



ممنونم از تمام دوستانی که تولد من رو تبریک گفتن مرسی