امشب از اون شباست که تو با جیب خالی می خوابی
و بعضیا با جیب پری می خوابن که زحمتی واسش نکشیدن
این دنیا گاهی از روی اون دنده میاد سراغت
گاهی هم از روی این دنده .... مراقب باش ییهو تیک آف نکنی و
ترمز دستی رو نکشی
بعضی آدما هی می خورن هی می خورن تا می شن مثل یه گاو
فکر می کنن حالا حالاها روی زمین علف هست
من و تو و ما همه مثل همیم
وقتی بوی پول و قدرت میاد بعضی هامون خودمونو گم می کنیم
ییهو می بینیم سر از حق بقیه در آوردیم ...
برادر من .... خواهر من ... خوبیت نداره توی روز روشن بقیه رو ضایع می کنین
تا خودتون با افتخار شکم جلو .. دماغ بالا ... از پله ها برین بالا
پله هم پله های قدیم ... یارو خودش کار می کرد سنگ و چوب و شن و ماسه و گل و
با هم قاطی می کرد ... پله های الان با دوستی و رشوه و موی سیبیل بقیه است
خب همه اینارو نوشتم که بگم :
صد دانه یاقوت ... دسته به دسته
با نظم و ترتیب .... یکجا نشسته
این دانه ها را ..... ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...... یادم نمی یاد .. تو یادت میاد ؟
.........................................................................معرفی تصویرگران
Sadegh Mollaie